تلنگر غیر منتظره

امروز پیام یکی از اقوام را خواندم تلنگری شد برایم!
نوشته بود:”خدا در این روز رحمت کند عمه رقیه جان را بچه که بودم به مادرم می‌گفت هر وقت سختی‌ها و مشکلات زندگی صبرت را لبریز کرد، سری به همسایه بزن و درد دلش را گوش کن؛ اون‌وقت می‌فهمی که خدا چقدر دوستت دارد و شاکر خواهی بود!” چقدر به این نصیحت نیاز داشتم!♡

خواندن
یادداشت

تولد ایده

تولد ایده
نجمه صالحی
در اتاق شیشه‌ای کنار در ورودی مستقر شدیم، برای جلسه اول مشاوره پژوهشی قرار گذاشته بودیم با هم برویم، دقایقی منتظر نشستیم و چون احتمال دادیم بخاطر تعطیلات و سفر دختران به شهرستان‌ها مراجعه‌کننده‌ای نداشته باشیم، مباحثه را شروع کردیم.

خواندن